در کنار هر " تلگرد"( به فتح "ت" و سکون "ل" و فتح "گ")، می توان کوله باری از آداب و رسوم ایلیاتی سنتی را در چنته ریخت و برای آنان که دوست داشته باشند به ارمغان آورد. زندگی دامپروری در این دیار کهن انباشته از قوانین و مقرراتی است که همگان بر اجرای آنها توافق داشته و متفق القولند . برای هر کاری ، روش خاص و برنامه ویژه ای موجود است و ایلیاتی ها بر اجرای آن خویش را ملزم می دارند.
چنان که پس از هزاران سال دامپروری سنتی ، این قواعد کماکان اجرا می گردند.در روزگاری نه چندان دور، در مراتع غنی و پر از علف دیارمان گله های بسیاری در چرا بودند و هی هی چوپانان در هر گوشه و کناری بگوش می رسید. وصدای غرغر( به فتح"غ") گوسفندان همره آواز جیرجیرک ها در گوش نسیم خنک بامدادان طنین انداز می گشت و ایلیاتی ها ، مهربان و صمیمی به روی هر راهگذر لبخند مهر هدیه میکردند و بی تکلف و ساده ، مقدم میهمان را گرامی می داشتند.
اگر اهل زیارت بیبان بودی ، در امتداد نگاهت گاهگاهی آهوان زیبا را می دیدی که بی دغدغه موتور ایژ و جیپ و لندرور و...تفنگ برنو و کمر شکن های روسی و آلمانی و....
در میان بته های قیچ و در زیر سایه های طاق ، عبور نرمشان ، لبخند شوق در جان می نواخت و ناخود آگاه تا نهایت امداد دیده به تماشا می ایستادی.
گور خر ها هم بودند و یوز و پازن و پلنگ و انواع دیگری که باید در گنجینه خاطرات به جستجویشان رفت.
از میان پرنده های زیبا و منحصر به فرد این دیار فقط شبح گنگ و نامفهومی باقی است که دیر یا زود از میانه پر خواهد کشید.
قلبها از سنگ، بر دوشها تفنگ، ره می سپارند شکارچیان بسیار تا به ویرانی کامل این دفتر زیبا. و روزگاری که بهرام در دشتهای شهربابک در پی گور میتاخت میرود تا از دفترم ایام خط خورده و ما بمانیم و حسرتی ناگفتنی. افسوس دیگر نشانه های حیات وحش در دشتهای سرزمین ما ، کم رنگ گشته اند و ما خود دلیل گناه خویشیم
آیا نمی شود زندگی را به دشتهایمان باز گردانید؟
آیا نمی توان راه را بر کشتار زبان بسته ها بست؟
آیا برای فرزندانمان نمونه های زنده ای نباید داشته باشیم؟
آیا دل شما برای خواندن یک کبک تنگ نمی شود؟
چرا نباید دشتهای شهرمان در لیست مناطق حفاظت شده قرار گیرند؟
وهزار آیا و چرای دیگر.......
همت برنامه ریزان و دست اندرکاران و مسئولانی را می طلبد که در اندیشه والای خویش ،فردای روشن را برای آبادانی طبیعی دشتهامان می اندیشند.
به امید آنکه در دشتهای سرزمینمان باز هم به دیده باز بینیم هر آنچه را که بایسته است.